با نگـاهـی اجمالـی به سیـــرِ تاریـــخِ چیــــن مشاهـده میشود که "هنرهای رزمی چینی" نه یک شاخهی منزوی در تاریخِ پرفراز و نشیبِ فرهنگـیِ چیـن، بلکه عرصهایست که سایــر حوزههـای حکمت و خردِ باستانی چیـن را در خود بازمیتاباند، از این روی دستاویـزی برای فهــمِ عمـیــقتریــن لایههای حکمت و خردِ چینـی میباشد.
نوعی از شناختِ شاعرانهیِ خود و هستی در بطنِ هنرهای رزمی دیده میشود که این نوع شناخت از طرفی ملهم از اساطیـر چین باستان و از طرفی با فلسفـهی چینـی گره خورده است.
تطابقِ نعل به نعلِ فنونِ بدنی با اصول فلسفی دائوئیست ها، حاکی از رسوخ و امتزاجِ عمیــق مفاهیم فلسفی با هنرهای تنانهی شرقـی است. همیـن امــر بستــری را بـرای دریافتِ غیــرکــلامـیِ مفاهیـم فلسفــی فراهـم میکند. از این رو مفاهیـم نظری از خلالِ تمریــنِ تنانــه به تجربـهی به جــان آزمــوده تبدیــل میشـوند.
در این دوره سعــی خواهد شد با نظر به افق فلسفی دائوئیست ها به عنوان یکی از مهمترین جریانات فکـری چیــن باستان و با ارجاع مدام به هنرهـای رزمـی به عنـوان نمودِ تنانــهی این فلسفــه، راه را بــرای آشنایــی با تفکرات دائوئیست ها همـوار سازیــم.