کانت آزادی را با دو تعبیر خودانگیختگی و خودآیینی (خودقانونگذاری) مشخص میکند. خودانگیختگی به معنای “آغاز کردنِ سلسلهای از رویدادها”ست بهطوری که “این آغاز تحتِ تاثیرِ هیچ عاملی در بیرون از خودِ سوژهی خودانگیخته” نباشد. از آن طرف، خودآیینی به معنای “قانونگذاری بر خویش” است، و آزاد آن موجودی است که تنها خودش برای خودش قانونِ اَعمالِ خویش را وضع میکند. این دو تلقی از آزادی، بهرغم شباهتشان، بر نوعی تعارض و دوگانگی در مفهوم آزادی نزد کانت دلالت دارند که میکوشیم در دورهی “آزادی در ایدئالیسم آلمانی” آن را دنبال کنیم. در این دوره، تلقی کانت از آزادی و سیر و بسط و تحولِ آن را نزد فیشته، شلینگ، و هگل به بحث میگذاریم.